۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبه

نکنید از این کارا دوست دختر شما خواهر یک بنده خداییه



پسره به دختری که تازه باهاش دوست شده بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام؟
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه...
پسره و دوستاش یکی یکی...
این آخری که رفت حموم ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حموم...
دیدن این دیر کرد ، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته :
نامردا خواهرم بود...

نکنید از این کارا دوست دختر شما خواهر یک بندهنکنید از این کارا دوست دختر شما خواهر یک بنده خداییه
 خداییه
شایدم اصلا برادر نداره تکه این اصلا مهم نیست
شاید دختره خره احمقه نمیفهمه چه آینده ای در انتظارشه ولی شما نکنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر