۱۳۹۱ مهر ۷, جمعه

بردگی جنسی زنان در اسلام



سوره انساء آیه 34
قسمت دوم تحلیل انتقادی آیه سی و چهار سوره النساء از قرآن:
متن آیه به عربی: الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله و اللاتي تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن في المضاجع و "اضربوهن فان اطعنكم فلا تبغوا عليهن سبيلا ان الله كان عليا كبيرا"
متن آیه به فارسی: مردان بر زنان تسلط دارند به خاطر برتری ای که خدا به بعضی از
بندگانش نسبت به بعضی دیگر داده و هم به خاطر اینکه مردان باید به زنان از مال خودشان بخشندگی کنند پس زنان درستکار، زنان فرمانبردار هستند و در زمان غیبت شوهرانشان از آنچه که خدا برای آنها حفظ کرد نگهداری می کنند و اگر از نافرمانی زنان خود بیم دارید، آنها را سرزنش کنید و در بستر از آنها دوری کنید و "آنها را بزنید تا از شما فرمان ببرند" و اگر چنین کردند دست از این عمل بردارید که خدا بدرستی بسیار بزرگوار است

در این آیه، درستکاری زن تحت عنوان فرمانبردار بودن نمایش داده شده ."فالصالحات قانتات" به معنای "پس زنان درستکار،زنان فرمانبردار هستند" همچنین آقای فولادوند به عنوان یکی از بهترین مترجمان مورد تأیید خود اسلامیون آن را به " پس زنان درستكار فرمانبردارند" ترجمه کرده. البته همانطور که در بخش اول تحلیل انتقادی این آیه در این صفحه فیس بوکی (اسلام محکوم است) گفته شد،مکارم شیرازی از عاملین جنایات اسلامی در ایران یک ترجمه تحریفی از آن ارائه داده و آن را "متواضع" ترجمه کرده که هم از لحاظ زبان و هم از لحاظ معنایی که این واژه در مطابقت با بقیه متن باید داشته باشد کاملا نابجا و تحریفی است. چراکه در ادامه آیه می خوانیم که "اگر از نافرمانی زنان خود بیم دارید" یعنی درست بعد از گفتن اینکه"زنان خوب زنان فرمانبردار هستند" آمده "و اگر از نافرمانی آنها می ترسید" نه اینکه بگوید از عدم تواضع آنها می ترسید و باز در ادامه آیه آمده "آنها را بزنید تا زمانی که از شما اطاعت کنند" یعنی اینجا نیز حتی استفاده از خشونت بدنی علیه زنان برای مطیع کردن او مانند یک برده توصیه شده که ربطی به "تواضع" ندارد.
همچنین مکارم شیرازی از لفظ "تنبیه کنید" برای ترجمه "اضربوا" استفاده کرده به دلایل زیر این ترجمه یک ترجمه گنگ برای استفاده از ابهام کلمه تنبیه تا به آین واسطه معنای ضد انسانی قرآن را لطیف تر جلوه بدهند (که حتی خود اینکه به مرد حق تنبیه زن تا سرحد اطاعت داده شود ضد اخلاقی و ضد انسانی است و با اینگونه تحریف ها هم نمی شود اسلام را انسانی جلوه داد):
اضربوا از ریشه ضرب است که به معنای ضربه زدن و کتک زدن می باشد و با توجه به ادامه آیه که به طور آشکار به اعمال قدرت مرد بر زن اشاره دارد""اضربوهن فان اطعنكم" یعنی آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهید تا از شما اطاعت کنند که به طور آشکار، ضرب و شتم زنان را مانند یک برده تا سرحد اطاعت تبلیغ کرده و به آن دستور داده است.
( در بخش اول نیز گفته شد که مکارم شیرازی، همچنین "قوامون" را به "سرپرست" ترجمه کرده که این نیز یکی دیگر از ترجمه های تحریفی او است. چرا که همانطور که گفتیم،این آیه در مورد اطاعت زنان از مردان است و تسلطی که مردان به لحاظ جسمی و هم به لحاظ موقعیت اجتماعی(در نظر قرآن) بر زنان دارند مورد استفاده قرار گرفته.)یعنی خط استدلالی قرآن این است که به دو دلیل زن را طبیعتا مادون و فرمانبردار مرد معرفی می کند یکی استدلال بر اساس "برتری طبیعی است"( که ارسطو سالها قبل از نوشته شدن قرآن همین نظر را نوشته بود) که قرآن آن را به جای "طبیعت"ارسطو آن را با اراده خدا توجیه می کند یعنی می گوید "مردان بر زنان تسلط دارند به خاطر برتری ای که خدا به بعضی بندگان خود نسبت به بعضی دیگر داده است" که یعنی می گوید خدا خواسته که مرد بر زن برتری داشته باشد و بعد می گوید " و هم به خاطر اینکه مردان باید از دارایی خود به زنان بخشندگی کنند" یعنی بر اساس سیستم مردسالارانه و پدرسالارانه ضد انسانی اسلامی، زن را به این دلیل که از لحاظ اقتصادی به مرد وابسته است، موظف به اطاعت از مرد می داند.یعنی در نگاه اسلام چون مرد به زن پول و دارایی می دهد زن باید از او اطاعت کند و حتی مرد به این دلیل حق دارد زن را تا سرحد اطاعت کتک بزند که مطابق با رفتار یک برده دار با برده خویش است.شاید بعضی بگویند این با برده داری متفاوت است چرا که در برده داری ، برده دار صاحب برده خویش است ولی در سیستم خانوادگی اسلامی نیز مرد صاحب زن خویش است و زن حق اقامت مستقل یا عمل بدون اجازه شوهر را ندارد و مرد به طور انحصاری از زیبایی و قوای جنسی زن استفاده می کند و حتی می تواند به واسطه حجاب اسلامی ظاهر زن را از دیگران پنهان کند، می تواند به او رابطه جنسی ندهد، می تواند او را بزند تا زن از او اطاعت کند ولی زن حق ندارد به شوهر خود رابطه جنسی ندهد چون در آن صورت بر اساس دستور قرآن باید کتک بخورد.
پاسخ به این عقیده نادرست که "اسلام در این سوره، زدن زن را فقط اگر در صورتی که زن شوهردار با مرد دیگری ارتباط جنسی برقرار کند توصیه کرده": در پاسخ به اسلامیونی که چنین تفسیر نادرستی را مطرح می کنند باید بگویم، حکم زن شوهرداری که با مرد دیگری که شوهرش نیست رابطه برقرار کند، مرگ به وسیله سنگسار است یعنی او را تا سینه در یک گودال چال می کنند و دورش جمع می شوند و مانند وحشی ها و مبتلایان به سادیسم انقدر به سر او سنگ پرتاب می کنند که بمیرد که این جنایت علیه بشریت یعنی سنگسار یا "حد رجم" در مقاله ای دیگر مورد نقد و بررسی و افشاء قرار خواهد گرفت.بنابراین، اسلام در این آیه زنان را به خاطر "رابطه جنسی با یک مردی که شوهر آنها نیست" مستحق کتک خوردن تا سر حد اطاعت از مرد نمی داند بلکه علت دعوت به کتک زدن زن، رابطه جنسی او با یک مرد دیگر نیست چراکه حکم رابطه جنسی زن شوهردار با مرد دیگری، اعدام است. به علاوه، قرآن می گوید " و اللاتي تخافون نشوزهن" یعنی اگر از نافرمانی زنان می ترسید، آنها را مورد سرزنش و دوری در بستر و ضرب و شتم قرار دهید که علت و سبب این اعمال را "نافرمانی" اعلام کرده نه "زنا"، و باید توجه کنید که اصطلاح مخصوص رابطه جنسی ممنوع در اسلام و قرآن "زنا" است نه "نشوز".(رجوع کنید به سوره نور، آیه 2) این هم کاملا مشخص می کند که معنای مورد نظر قرآن این است که چون زن درستکار زن فرمانبردار است و چون مرد اینگونه آفریده شده که بر زن مسلط باشد، پس مرد حق دارد زن را تا سرحد اطاعت کتک بزند تا زن از او فرمان ببرد و این حکم منطبق رفتار یک برده دار با یک برده است.به این صورت مشخص می شود که در نظام خانوادگی اسلام، نقش زن به برده مرد فروکاسته می شود(توجه کنید که در اسلام اقامتگاه زن نیز باید اقامتگاه 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر